ثنا جون
سلام گلای خوشگلم یه شب رفته بودیم خونه خاله محرم خاله مامان مریم ثنا هم اونجا بود آخه ثنا جون نوه خاله محرم میشه با اینکه خیلی نق میزد و گریه میکرد ولی اجازه داد یه چندتا عکس باهاش بندازین اینم عکسهاش یه کمی باهاش بازی کردین اما چون زیاد گریه میکرد پشیمون شدین و خودتون تنهایی مشغول بازی شدین ...
نویسنده :
مامان مریم
21:30